به گزارش صد آنلاین، اعضای خانوادهای به احترام ایام عزاداری حضرت فاطمه زهرا (س) از قاتل اعلام گذشت و اعلام کردند دیه را صرف امور خیر میکنند.
زمستان سال ۱۳۸۵، زن میانسالی در یکی از شهرهای غربی استان تهران با اداره پلیس تماس گرفت و گفت پسر جوانش به نام حمید با ضربات متعدد چاقو در خانهشان به قتل رسیده است.
با اعلام این خبر به سرعت تیمی از مأموران پلیس به محل حادثه اعزام شدند. مأموران پلیس در اتاق نشیمن با جسد حمید که جای سه ضربه چاقو روی گردنش نمایان بود، روبهرو شدند.
مادر مقتول به مأموران گفت: برای انجام کاری از خانه بیرون رفته بودم و لحظاتی قبل وقتی به خانه برگشتم همه وسایل خانه بههم ریخته بود که در گوشهای از اتاق با جسد خونین و بیجان پسرم روبهرو شدم.
دوربین مدار بسته
همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی، مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی عامل یا عاملان قتل آغاز کردند.
بررسیها حکایت از آن داشت حمید از مدتی قبل با پسر جوانی به نام ایرج اختلاف داشته است. همچنین مشخص شد ایرج و حمید چند باری با هم مشاجره و درگیری داشتهاند، اما همیشه با میانجیگری دوستانشان درگیری آنها پایان مییافت.
مأموران در بررسی دوربینهای مداربسته محل حادثه و اطراف آن متوجه شدند ساعتی قبل از کشف جسد، دو پسر جوان وارد خانه حمید میشوند و در ادامه هر دو سراسیمه از محل حادثه خارج میشوند و به سرعت فرار میکنند. در بررسی چهره دو پسر جوان مشخص شد عاملان قتل ایرج و برادرش به نام فریبرز هستند.
تنبیه مرگبار
بدین ترتیب ایرج و برادرش تحت تعقیب پلیس قرار گرفتند.
وقتی مأموران به خانه پدری دو برادر رفتند، فهمیدند عاملان قتل پس از حادثه محل زندگیشان را ترک کرده و به مکان نامعلومی گریختهاند. تحقیقات برای دستگیری دو متهم ادامه داشت تا اینکه چند هفته پس از حادثه مأموران ایرج و برادرش را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. دو متهم در بازجوییها با اظهار پشیمانی به قتل حمید اعتراف کردند.
ایرج در ادعایی گفت: من با حمید هیچ مشکلی نداشتم و دوست بودیم. مدتی قبل با یکی از دوستان مشترکمان به نام کیوان اختلاف پیدا کردم. اختلاف ما مالی و کاری بود، به همین خاطر من چند باری با کیوان درگیر شده بودم و قرار بود او را تنبیه کنم.
متهم افزود: حمید همیشه از کیوان طرفداری میکرد و از من میخواست با او درگیر نشوم، اما من از کیوان خوشم نمیآمد و بهخاطر اختلافی که داشتیم میخواستم او را کتک بزنم. طرفداری و هواخواهیهای حمید از کیوان مرا عصبانی کرده بود، بهطوریکه تصور میکردم او دوست من نیست و طرفدار کیوان است. همین موضوع باعث شد از حمید کینه به دل بگیرم و تصمیم گرفتم او را تنبیه کنم، اما هرگز قصد قتل حمید را نداشتم. روز حادثه همراه برادرم به خانه آنها رفتیم و قرار بود با هم درباره اختلافمان صحبت کنیم. وقتی وارد خانه شدیم حمید تنها بود و پس از کمی صحبت کردن با هم درگیر شدیم و لحظاتی بعد درگیری ما بالا گرفت. من با چاقویی که همراه داشتم دو ضربه به حمید زدم و برادرم هم در درگیری یک ضربه به او زد، اما فکر نمیکردیم او با ضربات چاقوی ما به قتل برسد. پس از حادثه ما هم از آنجا بیرون آمدیم تا اینکه متوجه شدیم حمید فوت کرده و از ترس فرار کردیم.
حکم قصاص
دو برادر پس از اعتراف و بازسازی صحنه جرم، روانه زندان شدند. پرونده آنها در ادامه تکمیل و برای محاکمه به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و دو متهم پای میز محاکمه حاضر شدند. هیئت قضایی پس از شنیدن دفاعیات دو برادر، آنها را به قصاص محکوم کردند و اولیای دم هم در جلسه دادگاه برای متهمان درخواست قصاص دادند. دو متهم به رأی دادگاه اعتراض کردند و پرونده آنها برای بررسی به یکی از شعبات دیوان عالی کشور فرستاده شد. قضات دیوان عالی کشور پس از بررسی پرونده، حکم قصاص ایرج را که به دو ضربه چاقو اعتراف کرده بود و مشخص شد ضربات او کشنده بوده، تأیید و حکم برادر وی را نقض کردند. بدین ترتیب دو برادر دوباره در دادگاه محاکمه شدند و پس از تأیید حکم قصاص ایرج، برادرش به جرم معاونت در قتل به حبس محکوم شد.
۳ بار پای چوبه دار
حکم قصاص متهم پس از تأیید برای سیر مراحل اجرای حکم روی میز قاضی سیدمحمد رضوی، دادیار شعبه دوم اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران قرار گرفت.
خانواده متهم پس از آن تلاش زیادی برای جلب رضایت اولیای دم انجام دادند، اما مادر مقتول به عنوان اولیای دم اصرار به قصاص داشت. متهم در این مدت سه بار پای چوبه دار رفت و طناب دار به گردنش آویخته شد، اما در آخرین لحظات با گریه و التماس و تلاش تیم صلح و سازش موفق به گرفتن مهلت از اولیای دم شد.
بخشش
در حالی که قرار بود متهم در چند روز آینده برای چهارمین بار پای چوبه دار حاضر و حکم قصاصش اجرا شود، تیم صلح و سازش مستقر در دادسرای امور جنایی تهران با برگزاری جلسات صلح و سازش تلاش زیادی برای جلب رضایت اولیای دم انجام دادندو در نهایت تلاش قاضی محمد شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی تهران و قاضی سیدمحمد رضوی، سرپرست شعبه دوم اجرای احکام نتیجه داد و دو برادر و دو خواهر مقتول اعلام کردند به یک شرط متهم را میبخشند.
یکی از اولیای دم گفت: ما اصرار به قصاص متهم داشتیم تا اینکه مدتی قبل مادرمان فوت کرد. چند شب قبل مادرمان به خوابمان آمد و به ما گفت متهم را به احترام ایام فاطمیه ببخشیم و دیه او را صرف امور خیریه کنیم، به همین دلیل ما تصمیم گرفتیم متهم را به شرط پرداخت دیه ببخشیم.
بنابراین متهم که از سال ۱۳۸۵ در زندان بسر میبرد به شرط اینکه دیه مقتول را پرداخت کند، به زندگی دوباره بازمیگردد و از زندان آزاد میشود.